شاعر : مرضیه عاطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : غزل
شمـشـیر ازاهل عبادت خورد حـیدر برساحـتـش تیـرِجهالت خورد حیدر
ازکینههای کهنه آخرجان به لب شد صد پشت پا،جای محبت خورد حیدر
خاری به چشمش بود!عمری خون دلها ازدست قومی بیلیاقت خورد حـیدر
بیعت گرفـتـند و ضررها کـرد اسلام با جهلِ یکعدّه خسارت خورد حیدر یک ضربۀ کاری فرود آمد بهفرقش یک ضربۀکاری به شدّت خورد حیدر دررکعـت دوم بهعـشـقِ رستگـاری غرقِ بهخون رزقِ شهادت خورد حیدر زخـمی عـمیـق افتاد برپهـنای تاریخ این زخمِ بد را ازحسادت خوردحیدر والله ارکــانِ هــدایـت مــنــهــدم شــد تا دردل محراب ضربت خورد حیدر دیگر همان یک ظرف شیرِ مختصر رابا دست لرزان وبه زحمت خورد حیدر!